آغاز سؤال و سلام
از چهارشنبه عصر که بردمت دکتر و بعدشم یه سَری توی یه فروشگاه بزرگ چرخیدیم شروع کردی به اولین پرسش زندگیت: این چیه؟! و مدام انگشت کوچولوت رو اینور اونور اشاره میکنی و هی تکرار این پرسش زیبات. اونقدر که دیگه کم میارم و کلافه میشم و میزنم زیرش که چمیدونم دیگه بابا، هر چی هست. امیدوارم که به پاسخ همه ی سؤالهای زندگیت برسی و البته اونقدری حوصله و تأمل و مهارت فرزندپروری در من مونده باشه که پرسشگر توانایی بار بیایی.
تعطیلات عید فطر بعد از سه سال رفتیم بم خونه ی عمو علی اینا و اونجا هم شاهد شکوفایی زیبایی در تو شدیم. دست کوچولوت رو بالا میاری و یه سلام شیرین نثار آدم میکنی و یا چند سلام شاد و پشت سر هم رگبار میشه روی دلمون. آخه اینهمه خوشبختی رو آدم چطور میتونه توی دلش یه جا داشته باشه فنچ کوچولوی من!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی