هویت اصیل تو
وقتی شناسنامه ت رو باز کردم دلم ریخت. دلهره ی عحیبی سراسر وجودم رو در بر گرفت. یعنی وقتی بزرگ شدی چه احساسی نسبت به شناسنامه ت داری؟ چقدر اسمت رو دوست داری؟ نکنه هر وقت بازش میکنی آهی از ته دل بکشی و...
یعنی این اسمی که برات گذاشتم از سر خودخواهیه مزدای من!؟
یه بار برات نوشته بودم که نام بلندت رو چرا مزدا انتخاب کردیم ولی حالا که دیگه رسما این نام تو شده نگران شده م. دلم میلرزه که نکنه حرف و حدیث آدمایی که این اسم اصیل ایرانی رو نمیشناسن یا نمیخوان بشناسن اذیتت کنه یا اذیتمون کنه.
توی اتاق عمل که کادر خوش برخورد و پر انرژی پزشکی داشتن آماده ی سزارینم میکردن تا داروی بیهوشی اثر کنه و کاراشون انجام بشه کلی از بچه هام سؤال کردن و اول از همه اسم تو که قرار بود دنیا بیایی. وقتی اسمت رو شنیدن با کلی ذوق و شوق بهم انرژی دادن که آفرین چقدر قشنگه و وقتی اسم بچه های دیگه م رو پرسیدن و من گفتم نیروانا, اهورا, با تحسین ویژه ای دکتر بیهوشی رو که سن و سالی ازش گذشته بود و در حال نظارت گردشی توی اتاقای عمل مجاور بود صدا زدن و گفتن این خانوم رو نیگا کنین, اسم بچه هاش نیروانا, اهورا, مزدا ست. و اونم که پیرمردی اصیل و فرهنگ دوست بود تحسینم کرد و از شغلم پرسید. فکر میکرد تو کار فرهنگ و ادب باشم و از اینکه کار و رشته م کامپیوتر بود تعجب کرد...
اما از طرف دیگه وقتی بابا به مسؤول صدور گواهی ولادت بیمارستان اسمت رو گفته بود نگاه معنی داری دریافت کرده بود که...
میخوام بگم که عزیزدلم اسم قشنگت ممکنه به دل عامه ی مردم نشینه و غریب بیاد و از همه غمگینانه تر اینکه تداعی اسم خودرویی رو بکنه که صاحب ژاپنی کارخونه ش دقیقا بدلیل همین بلندی و پرمعنایی اسمت این نام اصیل شرقی رو برای خودروی تولیدیش برگزیده.
تو و ما رسالت بزرگی داریم و اون اینه که این نام رو به جایگاه اصلی خودش برگردونیم. هرچند سخت باشه و قرار باشه زیاد توضیح بدیم, سرزنش بشنویم و خدای نکرده مسخره بشیم. باید محکم وایستیم تا تو هم محکم و با ایمانِ تمام به بزرگی اسمت بار بیایی و حرفای نازیبا رو نشنیده بگیری.