یه توپ 10 ماهه داریم قِل قِلیه
وقتی شنگول از خواب پا میشی شروع میکنی اصواتی رو که یاد گرفته یی با خودت زمزمه کردن، از ولوم پایین شروع میشه و کم کم اوج می گیره. گَ گَ، دَ دَ، بَ بَ، مَ مَ، تازگیا صداهای ت و پ هم گاهی بگوشم میرسه. بعد میشینی و دست دستی میکنی، محکم و با همه ی توانت. بعدم موتور حرکتی رو بکار میندازی و چهار دست و پا قل میخوری میری سمت مبل و میز و هر چیز دیگه ای که بشه با تکیه بهش وایستاد که البته همشونم درست انتخاب نمیکنی مثلاً میخوایی به تاب بارفیکسی هم تکیه کنی که اگه کنارت نباشیم واویلا. تازگیا با کلی احتیاط و دراز کردن دستت به سمت زمین میشینی. از سرسره ی کوچولوی دنیای کودکانه مون تا چند قدمی بالا میری و سر میخوری و دوباره سعی میکنی. مسیر پر ترددت، اون یه پله تفاوت ارتفاع آشپزخونه و پذیراییه و تازه کشف کردی چه جوری باید از اون پله بیایی پایین که با سر شیرجه نری کف پذیرایی. سرچشمه هم که هستیم بهترین جای قل خوردنت "خانه ی بازی قاصدک" ه که به همت دوست خوبم راه افتاده و فعلاً پاتوق تنهاییای ماست.
هر چی که هست بمب انرژی خونه ای بهمراه داداش اهورا که تا میبینه تمام توجهم به تو معطوفه یه فریاد هیجانی میزنه و یه حرکت ژانگولری، که خدا بداد برسه.
فردا به عدد انگشتان دست، ماه عزیز رو با حضور پر از نشاط و زندگی تو پشت سر میذاریم. مبارکمون باشه نازنینم. قل قلیاتو ببین در ادامه ی مطلب