بلند باد نام تو
بالاخره سونوی ۱۸ هفتگی هم رفتم و پسربودنت برامون هویدا شد. فکر میکردم حالا که خدا خواسته و تو رو به طرز شگفت آوری به ما هدیه داده, دختر باشی و آرزوی خواهری رو که داشتن خواهره برآورده کنی ولی انگار بازم حکمت خداوندی با حساب و کتابای ما تفاوت داره. میدونی برای اسمت که دختر باشی اینقدر گشتم و مطالعه کردم و چشامو خسته کردم که نگو. سرآخرم اسمی که برگزیده بودم با اینکه تک بود و معنای والایی داشت, یه جورایی دلم رو آروم نمیکرد, منم گذاشتم اول ببینیم پسری یا دختر, بعد حسابی نامگذاریت کنیم. واسه پسر گزینه های زیاد و دلچسب زیادی داشتیم ولی من "مزدا" رو برگزیدم. وقتی خواهرت نیروانا, جاودانگی و ابدیته و کمال نهایی سلوک انسان, و داداشت اهورا, خدای هستی بخش, نمیتونستم تو رو چیزی جز "مزدا" بنامم؛ خدایی که داناست. وقتی پست سر هم صداتون میکنم, نیروانا, اهورا, مزدا, قند توی دلم آب میشه. خدا شما گنجینه های منو, حاصل عمر منو توی دستای امن خودش ایمن بداره.
حالا با افتخار این بیت جاودانه ی حکیم فردوسی رو توی قلبم حک کرده م:
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
تو و داداش اهورات تجلی خداوندگار جان و خرد منید.